پشت پرده مداحی جنجالی «داره میریزه»؛ مصطفی قدمگاهی: پشیمان نیستم!
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۱۵۱۲۰
چند روزی هست که مولودیخوانی با عنوان «داره میریزه» به سرعت در فضای مجازی در حال انتشار است و حسابی جنجالی و حاشیهساز شده است.
«آخرین خبر» در ادامه نوشت: حاشیههای این مولودی به خاطر دابسمشهایی است که فضای مجازی را پر کرده است؛ از ساختن دابسمش این مولودی با ریختن پلاسکو، ریختن آب و ریختن گُل تا دابسمشهایی که متاسفانه برخی اهانتآمیز و خارج از شئونات اسلامیاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به سراغ مداحی رفتیم که بیشتر با صدای وی این مولودی رسانهای و دابسمشها تولید شده است. گفتگو با سیدمصطفی قدمگاهی را در ادامه میخوانید:
برای شروع لطفا خودتان را معرفی کنید.
سید مصطفی قدمگاهی هستم متولد سال ۵۹ مشهد مقدس.
چه چیزی باعت شد مداحی را دنبال کنید و آیا استاد یا اساتیدی هم داشتید؟
مشوق بنده در امر مداحی ابتدا پدر و مادرم و بعد هم رفقا بودند که بعد از موذنی و قرائت زیارت عاشورا برای مداحی و شعرخوانی هم بنده را تشویق کردند. بنده در مداحی استادی نداشتم. از اساتید زیادی در پای منبرها و هیاتها استفاده کردهام، اما استاد خاصی نداشتهام و هر چه در مداحی کسب کردهام تلاش و زحمت خود بنده بوده است.
سبک و روش شما در مداحی چگونه است؟
دوستان هیاتیها بیشتر روی مولودیخوانیهای بنده توجه دارند به لحاظ اینکه فضای مولودیخوانی راحتتر است و ارتباط با مستمع بیشتر برقرار میشود و احساس رفاقت بیشتری به واسطه این ارتباط در مولودیها شکل میگیرد. از این جهت بنده را به مولودیخوانی بیشتر میشناسند وگرنه بنده روضهخوان هستم و در بحث مداحی هم مولودی، هم روضه و هم شور میخوانم.
برویم سر اصل مطلب. چند روزی است یک شعر و مولودی از شما حسابی جنجالی شده است. ابتدا بفرمایید این مجلس کجاست و چه تاریخ و مناسبتی است؟
سال ۱۳۹۵ ولادت امام رضا علیهالسلام در هیاتی به نام دعای ندبه ۱۴ معصوم مشهد این مولودی خوانده شد. آن زمان اصلا دیده نشد و بازتابی نداشت. همان زمان دوستان در کانال بارگذاری کردند که الان هم اگر در کانال سرچ کنید در قسمت بالای آن هست. شعر متعلق به شاعری است که بنده شعر را از کانال ایشان برداشتم که شاعرش خواستند گمنام باشند. ولی اینکه الان رسانهای شده جای سوال است. مشخص نیست چطوری و چه کسی این مولودی را از کانال بنده برداشته و فرستاده برای خانمی به نام «ت. ب» که در کانادا است و ایشان هم مولودی را تبدیل به دابسمش کرده و در پیج اینستاگرام خود گذاشته که از اینجا شروع شد و بیش از ۵۰۰ هزار بازدید در این پیج داشت و کم کم دابسمشهای مختلفی در داخل هم برای این مولودی ساخته شد.
گفته شده که این مولودی شما بازخوانی و تقلید از مولودی آقای جواد مقدم بوده. درست است؟
خیر، به هیچوجه اینجور نیست. بنده اهل تقلید از کسی نیستم و اینکه اول ایشان خواندند یا بنده خواندم مشخص نیست، اما آن چیزی که مهم است این است که بنده اهل تقلید و بازخوانی نیستم به هیچوجه. بهتر است بگویم همزمان خوانده شده است. به هر حال وقتی شاعری شعری را منتشر میکند دهها مداح شاید همزمان همان شعر را اجرا کنند.
درباره ملودی و آهنگ این مولودی آیا کار وسلیقه خودتان بوده است؟
واقعیتش این آهنگ برای یکی از خوانندههای مجوزدار داخلی به نام آقای علیرضا روزگار است که شعری عاشقانه با این آهنگ را میخوانند و شاعر این مولودی هم روی این آهنگ آقای روزگار شعری میگوید و من هم با همون ملودی اجرا کردم. خود آقای روزگار هم در پیجشان گفتند که شعر و آهنگ ایشان آنقدر بازتاب نداشت که این مولودی بازتاب داشته است.
درباره مفهوم و محتوای شعر توضیحی دارید؟ برخی گفتند این شعر محتوایی ندارد و اصطلاحا شعر سبک است.
متاسفانه در فضای مجازی فقط قسمت اول شعر مورد استفاده قرار گرفت. این قسمت شعر «امشب دل همه شیعهها خراسونیه ... اومده شمسالشموس امکان» که اشاره به امام رضا علیه السلام دارد را ندیدند یا در بخش بعدی مولودی میگوید «آقا یه دفعه جبرئیل آرزوشه لباس خادمای حرمو بپوشه». بخشی که میگوید «سه دفعه»، اشاره به آن حدیث امام رضا علیه السلام دارد که فرمودند: هر کس به زیارت من بیاید سه جا به دیدارش میآیم که روایت مشهور و معروفی است. در پایان شعر هم اشاره به زیارت اربعین شده و اینکه کسی که میخواهد زیارت کربلا برود باید براتش را امام رضا علیه السلام امضاء و تایید کند. من صد در صد از محتوای شعر حمایت میکنم و معتقدم که به لحاظ مفهوم و محتوا غنی است. اما قبول دارم آهنگ تند خوانده شده و آن هم به خاطر اینکه برای آن ملودی مجبور بودم تند بخوانم.
برخی از مداحان پیشکسوت مصاحبه کردند و ضمن انتقادهای شدید عنوان کردهاند که این شعر و مولودی شما وهن اهل بیت (ع) است. نظر شما در اینباره چیست؟
استقبال از این مولودی خیلی بیشتر از انتقادات از آن بوده است. به هیچ عنوان اینکه وهن اهل بیت (ع) بوده را قبول ندارم. خیلیها سبکها و اشعار و آهنگهایی خواندهاند که بسیار بدتر از این آهنگ بوده است و اینجور مورد هجمه قرار نگرفتهاند. مثل آن مداحی که میخواند «نوار مغز سرم در محضر دکترا خط خطی و ...». این وهن است یا شعر و مولودی که من برای امام رضا علیه السلام خواندم؟
این هجمهها به نظرم به این خاطر است که من یک مداح انقلابی هستم. من برای شهدا و مقام معظم رهبری بارها مداحی کردهام. برای سردار سلیمانی و شهدای مدافع حرم بارها خواندهام که کلیپ هم شده و در فضای مجازی هم پخش شده است.
آیا دوباره حاضرید همین مولودی را بخوانید؟ یعنی از این کار پشیمان نیستید؟
نمیشود گفت: پشیمان نیستم، اما از محتوای شعر دفاع میکنم. البته شاید اگر قرار باشد بخوانم دیگر با این آهنگ و به این تندی نخوانم. به هر حال فقط معصومین هستند که پاک و مطهرند و انسان ممکنالخطاست. نباید به خاطر خطای یک نفر او را بکوبیم و تخریبش کنیم و به او تهمت بزنیم. من به خاطر آهنگی که خواندم اشتباه کردم و قبول دارم، اما شعر هیچ ایراد و مشکلی نداشت و ندارد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: مداحی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۱۵۱۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجتهدی حال فلسفیاش از قال فلسفیاش بیشتر بود
به گزارش خبرنگار مهر، آیین بزرگداشت استاد پیشکسوت گروه فلسفه دانشگاه تهران زنده یاد دکتر کریم مجتهدی صبح امروز (سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه) در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.
مجتهدی دنبال خودنمایی و جلوهگری نبود
غلامعلی حدادعادل که خود تحصیلکرده رشته فلسفه دانشگاه تهران است در این مراسم به مناسبت روز معلم و سالروز درگذشت شهید مطهری خاطره ای از شهید مطهری نقل کرد و سپس گفت: من با شهید مطهری مرتباً کلاس داشتم، یک بار ایشان به من گفتند می خواهم بروم نزد میرزاعبدالله مجتهدی و تو هم باید بیایی. من هم قبول کردم اما روزی که خواستیم نزد ایشان برویم به ما خبر دادند که ایشان فوت کردند. میرزا عبدالله مجتهدی هم از اقوام و بستگان مرحوم کریم مجتهدی بود بنابراین مرحوم مجتهدی در شهر تبریز و در خانواده ای فاضل بزرگ شده بود.
وی افزود: مرحوم مجتهدی رسماً معلم ما نبود چون بنده سال ۱۳۴۹ وارد دانشگاه شدم که آقای مجتهدی آن زمان در دانشگاه تدریس نمی کرد. بنده در دوره دکتری شاگرد دکتر مهدوی بودم، ایشان وقتی به ما درس فلسفه می دادند اعتنایی به زمان نداشتند به این معنا که ما هر درس را به جای نیم سال در دو سال می خواندیم. دکتر یحیوی وقتی به ما درس کانت را می داد آقای مجتهدی هم کنار ایشان می نشست اما دخالتی در تدریس نمی کرد. پایان نامه بنده هم با دکتر مهدوی بود و قبل از انقلاب تمام شد ا ما زمان دفاع آن مصادف با انقلاب و مسائل انقلاب فرهنگی شد به همین دلیل آقای مهدوی دیگر دانشگاه نیامدند و دکتر مجتهدی استاد راهنمای رساله من شد و خوشبختانه الان نام ایشان روی پایان نامه من است. ۴۵ سال بعد از انقلاب هم این حشر و نشر با مرحوم مجتهدی ادامه داشت.
وی افزود: ایشان مرد شریف و متخلق به اخلاق انسانی بود، دنبال خودنمایی و جلوه گری نبود و صحبت هایش به قصد به رخ کشیدن معلومات نبود. بیش از آنچه به پاسخ اهمیت بدهد به سوال اهمیت می داد و کلید تفکر را در یافتن سوال درست می دید به همین خاطر همیشه با حرف هایش سوال ایجاد می کرد.
رییس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: ممکن است این سوال مطرح شود که خواندن رشته فلسفه چه فایده ای برای کشور دارد، من در پاسخ به این سوال می گویم نگاه فلسفه نگاهی است که از مبادی و پشت سر یک موضوع سوال می کند همه گرفتاری های امروز ما به خاطر فکر نکردن است. به همین خاطر همیشه می گویم معلم خوب کسی است که فکر کردن را یاد بدهد. فلسفه به ما یاد می دهد فکر چیست و درست فکر کردن چگونه است. ایشان قال فلسفی اش از حال فلسفی اش کمتر بود علاقه به ایران و اسلام و زبان فارسی داشت و از هیچ کاری در این حوزه ها مضایقه نمی کرد.
حدادعادل بیان کرد: دکتر مجتهدی خیلی به کانت علاقه داشت. هم در دانشگاه این درس را تدریس میکرد هم تالیفات بسیاری در حوزه کانت دارد. در تفکر مجتهدی تاثیری از فضای سنگین دهه ۴۰-۵۰ دیده نمی شد و در همان فضا مستقل فکر می کرد.
وی در پایان گفت: نگاه مرحوم مجتهدی نسبت به تجدد و مدرنیته مارکسیستی نبود و معمولاً سراغ مقولاتی می رفت که کسی سراغ آن نرفته بود. من و ایشان با یکدیگر برای شرکت در همایشی درباره هانری کربن به فرانسه رفتیم و این سفر باعث شد ما کمی از حالت استاد-شاگردی خارج شویم و بیشتر با هم رفیق شویم و بنده درباره زندگی خصوصی ایشان بیشتر بدانم.
انضباط در کار دانشگاهی مجتهدی
محمدرضا بهشتی استاد فلسفه دانشگاه تهران در ادامه این مراسم گفت: بنده رساله فوق لیسانسم را با ایشان گذراندم. مرحوم مجتهدی گذشته از دانستنی ها و اندوخته های بسیاری که داشت منش، نظم خاص و برخورد آراسته ای داشت. ایشان معتقد بود کار دانشگاهی یک انضباطی می خواهد و احترام به اینکه دانشجو باید انضباط داشته باشد در کلاس های ایشان دیده می شد. به رغم اینکه میدان اصلی مطالعه ایشان غرب بود اما به ایران و سنت ایران بسیار توجه داشت و همانطور که دوستان هم اشاره کردند راجع به کاربرد واژه های خارجی بسیار حساس بود.
وی افزود: بنده اوایل که به کلاس های ایشان می رفتم برایم فضای کلاس هایشان کمی عجیب بود چون پیش از اینکه فلسفه یک دوره را درس بدهند کمی درباره فرهنگ عمومی آن دوره برای مان می گفتند که برای من چیز تازه ای بود اما بعدها فهمیدم چقدر کار درستی می کردند. یکی دیگر از کارهای ایشان این بود که محتوای یک کتاب خارجی را ترجمه می کرد و به عنوان یک اثر مستقل منتشر می کرد و اشاره هم داشت این کتاب اقتباس از فلان کتاب است که به نظرم بسیار کار درستی است. ممکن است امروز انجام چنین کارهایی به پای ناتوانی فرد گذاشته شود اما به نظر من یک میانبر خوب برای انتقال مطالب و حتی بهتر از ترجمه های نامعقول است.
آخرین سخنران این مراسم، سیدحمید طالب زاده استاد تمام گروه فلسفه دانشگاه تهران بود.
مجتهدی؛ به مثابه آموزگار
وی گفت: بنده به مرحوم مجتهدی به مثابه یک کشاورز نگاه می کنم. یک کشاورز دانا در دوره ای و سال هایی که آکادمی ما تهی از اندیشه مدرن بود کار کاشتن و رشد دادن به نهال اندیشه مدرن در زمین سنت ایرانی را بر عهده گرفت. او یک کشاورز دانا بود و به اندیشه فلسفی به مثابه یک دانش نگاه می کرد. دانش در زمینه ای که قابل رشد و مناسب است.
وی افزود: دریافت درس بدون ادب نفس امکان پذیر نیست. فلسفه با فرهنگ عجین است نمی توان فلسفه را فقط در مباحث درسی خلاصه کرد. مرحوم مجتهدی ادب درس را با ادب نفس یعنی فرهنگ پیوند داد.
طالب زاده گفت: مرحوم مجتهدی به فرهنگ می پرداخت و می دانست فلسفه بدون فرهنگ امکان پذیر نیست. ایشان متوجه بود اصلی ترین فضیلتی که دانش می تواند بر پایه آن استوار باشد صلابت صداقت است چون اندیشیدن با راستی و صداقت پیوند عمیق دارد. هر جا یک فضیلت باشد دسته دیگری از فضائل هم است و هیچ فضیلتی منفرد نیست.
این استاد فلسفه دانشگاه تهران ادامه داد: ادب نفس لوازمی دارد که یکی از آن لوازم سختگیری است. شاید سختگیری مرحوم مجتهدی تلخ بود اما به معنای ادب نفس بود و تا این اتفاق نمی افتاد دانش هم محقق نمی شد. اهمیتی که ایشان به زبان فارسی می داد به خاطر این بود که به شلختگی الفاظ حساس و معتقد بود یک واژه خارجی باید در متن خودش فهمیده شود و زبان باید آراسته و پیراسته باشد. نمی شود با شلختگی علم و دانش را ترویج کرد.
وی در پایان بیان کرد: مرحوم مجتهدی به شاخه های مختلف فرهنگ توجه و تسلط زیادی به ادبیات و تئاتر قرن بیستم داشت. علاقه مند به فلسفه اسلامی بود و به سهروردی، ملاصدرا و قطب الدین عشق می ورزید. ما فلسفه می آموزیم تا مصمم و تا آخر عمر دانشجو باشیم. به همین خاطر هم باید گفت حب دانایی حقیقت فلسفه است و مرحوم مجتهدی تا آخرین لحظه به این امر اهتمام داشت. بعد از مرگ مجتهدی خیلی ها نسبت به او بی مهری و قدرناشناسی کردند در حالی که ما باید همیشه قدردان و سپاسگزار او باشیم، من اگر بخواهم برای مجتهدی یک لقب انتخاب کنم می گویم مجتهدی؛ به مثابه آموزگار.
کد خبر 6093503 سارا فرجی